علم غیب مخصوص خداوند است اگر پیامبران و امامان نیز از علم غیب بهره مند باشند لازم می آید که پیامبر و امام در این ویژگی با خداوند شریک باشند و این امری باطل است.
پاسخ اجمالی: لازمه ی بهره مندی پیامبران و امامان از علم غیب، شریک شدن با خدا نمی باشد تا باطلی صورت گیرد؛ چرا که آنها در این امر استقلالی ندارند، بلکه این علم توسط خداوند متعال به آنها داده شده است؛ پس شراکتی مطرح نمی گردد. به عبارت دیگر اعتقاد به علم غیب براى پیامبران و ائمه(علیهم السلام) هرگز مساوى با غلوّ یا اثبات الوهیت برای آنان نمى باشد و آنچه سبب شریک شدن در این صفت است اثبات «علم غیب بالذات و بالاستقلال» است، نه علم غیبى كه به اذن خداوند باشد.
پاسخ تفصیلی: در قرآن به آیاتی مثل آیه 59 سوره انعام و آیه 65 سوره نمل برمی خوریم که اطلاع از علم غیب را فقط مخصوص خداوند می دانند. آیا با وجود چنین آیاتی هنوز می توان گفت انبیاء و اولیاء نیز به علم غیب دسترسی دارند. آیا دسترسی آنها به علم غیب موجب شریک شدن آنها با یکی از ویژگی های ذات مقدس باری تعالی یعنی اطلاع از علم غیب نمی گردد؟ چنین تناقضی چگونه قابل حل است؟در پاسخ به این شبهه باید گفت که درست است که در قرآن آیاتی وجود دارد که بیان کننده اختصاص علم غیب به خداوند است؛ ولی باید همه آیات قرآن را در کنار هم دید و به آیاتی که خداوند در آنها بیان می کند که برخی از بندگانش نیز تحت شرایطی، به علم غیب دسترسی دارند توجه کرد. به عنوان مثال در آیه 179 سوره آل عمران مى خوانیم: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ»؛ (چنان نبود كه خدا شما را از علم غیب آگاه كند ولى خداوند از میان رسولان خود هر كس را بخواهد بر مى گزیند [و قسمتى از اسرار غیب را در اختیار او مى گذارد]). همچنین خداوند در آیه 26 و 27 سوره جن می فرماید: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنْ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ»؛ (او دانای غیب است و اَحدی را بر غیب خود آگاه نمی کند، مگر رسولانی را که [برای فراگرفتن غیب] پسندیده است).برخی از آیات قرآن مجید بهره مندی از علم غیب را برای برخى از پیامبران گذشته بیان نموده است. به عنوان مثال یكى از معجزات حضرت عیسی (علیه السلام) این بود كه به مردم از پاره اى از امور پنهانى خبر مى داد. آیه شریفه 49 سوره آل عمران از زبان حضرت مسیح (علیه السلام) می فرماید: «وَ أنَبِّئُكُمْ بِما تَاكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فى بُیُتِكُمْ»؛ (من شما را از آنچه مى خورید و در خانه هاى خود ذخیره مى كنید خبر مى دهم). پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) نیز از طریق تعلیم الهى بسیارى از اخبار نهانى را بیان مى فرمود. در سوره یوسف آیه 102 آمده است: «ذِلكَ مِنْ انْبِاءِ الْغَیْبَ نُوحِیهِ الَیْكَ»؛ (این از خبرهاى غیب است كه به تو وحى مى فرستیم).از مجموع این آیات قرآن روشن می شود که علم غیب بالذّات مخصوص خداست و پیامبران، امامان معصوم و فرشتگان تنها از طریق تعلیم الهى مى توانند از اسرار غیب آگاه شوند. به تعبیر دیگر از معروف ترین طرق جمع میان این آیات این است که منظور از «اختصاص علم غیب» به خدا «علم ذاتى و استقلالى» است. لذا غیر او مستقلا هیچ گونه آگاهى از اسرار غیب ندارند؛ بلکه هرچه دارند از ناحیه خدا و از طریق تعلیم و لطف و عنایت اوست.(1) لذا مراد از همه مثال هایی که در این آیات از علم غیب پیامبر اسلام و دیگر انبیاء و اولیا گفته شده، «علم غیب غیراستقلالی» است. بنابراین بر خلاف آنچه برخى مى پندارند، پیامبران از علم غیب آگاهى داشتند، منتها این آگاهى از طریق الهى و به مقدارى كه خدا مى خواست بود، نه اینكه از پیش خود چیزى بدانند و اگر مى بینیم در پاره اى از آیات نفى علم غیب شده اشاره به همین است كه علم آنها ذاتى نیست بلكه فقط از ناحیه خدا است.(2)با بیانى كه گذشت معلوم می شود كه اعتقاد به علم غیب براى پیامبران و ائمه(علیهم السلام) هرگز مساوى با غلوّ یا اثبات الوهیت برای آنان نمى باشد و آنچه سبب شریک شدن در این صفت است، اثبات علم غیب بالذات و بالاستقلال است، نه علم غیبى كه بالعرض و به اذن خداوند باشد.(3)
پی نوشت: پی نوشت: (1). ر.ک: پیام قرآن، مكارم شیرازى، ناصر، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1386 هـ ش، چاپ نهم، ج 7، ص 233. (2). ر.ک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374هـ ش، چاپ سی و دوم، ج 9، ص 125. (3). ر.ک: توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت، عابدی، احمد، تهران، موسسه فرهنگی هنری مشعر، 1391 هـ ش، چاپ دوم، ج 1، ص 434.